به گزارش ساری فردا و به نقل از خبرنگار محیط زیست پایگاه خبری تحلیلی بلاغ؛ در نیمه شهریور، فریاد پرشکوه مرالهای نر در ژرفای جنگلهای هیرکانی طنین میافکند؛ آوایی که آغازیست بر آیین باستانی گاوبانگی، هنگامیکه سلاطین جنگل با شاخهای درهمتنیده و نعرههایی حماسی، مرزهای قلمرو خود را ترسیم میکنند و در جستوجوی جفتی شایسته، آواز سر میدهند.
اما این غوغای عاشقانه، همیشه به وصال نمیانجامد. چه بسیار مرالهایی که بهجای پاسخ یک دلبر، سهمشان تنها زوزهی گلولهایست که در دل مه میپیچد.
در این فصل پرخطر، که محلیها آن را «ورزاچمر» مینامند، شکارچیان بیش از همیشه کمین میکنند؛ چراکه گوزنهای نر در تب جفتگیری، هوشیاری همیشگی را از کف میدهند و جوانترها، رانده از میدان رقابت، بیپناه در حاشیه جنگل گرفتار میآیند.
برای پاسداری از این میراث کهن، محیطبانان دل به دل طبیعت سپرده و در دل زیستگاههای مرال، چادرهای گاوبانگی برپا میکنند تا شاید با پاسبانی شب و روز، مجالی دوباره به شکوه گوزنان هیرکانی بخشند. چراکه مرال، نه فقط گوزنی بلندآوازه، که نمادی از پیوند حیات با جنگلهای شمال است؛ زخمی اما هنوز ایستاده بر بلندای تاریخ.
مازندران مهد مرالهای خزری
در همین رابطه، علیرضا ابراهیمی، رئیس اداره حفاظت از حیات وحش سازمان محیط زیست مازندران در گفتگو با خبرنگار بلاغ با بیان اینکه استان مازندران مهد مرالهای خزری در استانهای شمالی کشور است؛ میگوید: از اواسط شهریور به مدت یکماه، مرالهای نر آمادگی برای جفتگیری را دارند و به این دلیل که چند همسری هستند تشکیل گله و حرمسرا میدهند؛ معمولا مرال نر غالب بدنبال آن است که نرهای دیگر را از قلمرو تولیدمثلی خودش بیرون کند، اما شکارچیان با استفاده از این فرصت به راحتی میتوانند گلههای مرال را شناسایی و آسیبهای جبرانناپذیری وارد کنند.
وی با بیان اینکه این حرکت مرال ها باعث سوءاستفاده شکارچیان می شود، افزود: در این زمان شکارچیان در نقطه ای کمین کرده و به وسیله ابزارهایی همچون شاخ قوچ، کدو و غیره صدای گوزن ها را تقلید می کنند، گوزن نر بلافاصله به سمت صدا حرکت کرده، در مقابل شکارچیان ظاهر شده و به راحتی شکار می شوند.
رئیس اداره حفاظت از حیات وحش سازمان محیط زیست مازندران، خاطرنشان کرد: برای مقابله با این تهدیدها، اداره محیط زیست استان با استقرار چادرهای حفاظتی در مناطق اصلی حضور مرالها از جمله البرز مرکزی، پناهگاه حیات وحش کیاسر و مناطق شرق استان مانند هزار جریب بهشهر و گلوگاه، اقدام به گشتزنی مستمر و پایش زیستگاهها میکند. این حضور فعال محیطبانان باعث میشود تا از ورود تورهای گردشگری و شکار غیرمجاز جلوگیری شود و در عین حال سرشماری و پایش وضعیت جمعیت مرالها نیز انجام گیرد.
ابراهیمی ادامه داد: از سوی دیگر، ورود دامهای غیرمجاز به زیستگاهها به خصوص در این فصل حساس، مشکلاتی جدی برای مرالها ایجاد میکند. سگهای همراه دام و حضور چوپانان در این مناطق، ضمن ایجاد استرس و اختلال در رفتار طبیعی مرالها، میتواند سلامت آنها را تهدید کند و با اشاره به این موضوع، خواستار همکاری و همراهی چوپانان برای کاهش این تهدیدات شد.
وی اعلام کرد: جمعیت مرالهای خزری در مازندران بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ رأس برآورد میشود که این رقم نسبت به سالهای گذشته با نوساناتی همراه بوده است. علت کاهش نسبی تعداد مرالها را میتوان به عوامل مختلفی از جمله شکار غیرمجاز، درگیریهای طبیعی بین نرها و تخریب زیستگاهها نسبت داد.
رئیس اداره حفاظت از حیات وحش سازمان محیط زیست مازندران، متذکر شد: هرچه قدر حضور محیط بانان و همیاران و دوستداران محیط ریست در فصل گاوبانگی پررنگتر باشد به همان میزان حفاظت بیشتری از مارالها و گوزنها خواهیم داشت و به دنبال آن گوزنها و مارالها در شرایط امنتری جفتگیری کرده و در اردیبهشت ماه سال آینده، شاهد به دنیا آمدن گوسالههای بیشتری خواهیم بود.
مرال تنها بر عهدهٔ سازمانهای دولتی نیست
ابراهیمی یادآور شد: حفاظت از مرال تنها بر عهدهٔ سازمانهای دولتی نیست و مردم و گردشگران نیز میتوانند نقش بسزایی در نجات این گونهٔ ارزشمند ایفا کنند و در صورت مشاهدهٔ هرگونه فعالیت مشکوک یا شکار غیرقانونی بلافاصله به اداره کل محیط زیست گزارش دهند.
در ژرفای جنگلهای مهگرفته هیرکانی، مرال نر بر خاک بارانخورده پا میکوبد، شاخهایش را به آسمان میساید و نعرهای سرمیدهد که نه فقط آغاز جفتگیری، که نوای کهن سلطنتیست بر قلمرو پادشاهی.
اما در این فصل عاشقانه و پرهیاهو، آواز جنگل همیشه به وصال نمیانجامد؛ گاهی صدای مرال در میان برگها گم نمیشود، بلکه در آماج گلوله شکارچیان خاموش میشود که از دوردست کمین کرده اند. جنگل بیدار است، اما سلاطینش خسته، زخمی و در خطر انقراض..
اینک، بار سنگین حفاظت از این مرالهای خزری، بر دوش انسان است؛ انسانی که همزمان تیشهدار و نگهبان جنگل است. محیطبانان سخاوتمند با دلی سرشار از مهربانی، در دل طبیعت کمین کردهاند نه برای شکار، که برای زندگی. آنها با هر قدم، مرز میان خاموشی و ادامهی حیات را ترسیم میکنند.
مرال خزری، نه فقط یک گوزن، که قطعهای از حافظهی سبز این سرزمین است؛ اگر نماند، چیزی بیش از یک گونه از دست رفته است… صدایی خاموش میشود که روزگاری قلب جنگل با آن میتپید.